اقتدارگرایی ایرانی بر خلاف آن چه که بعضی تصور می کنند، ضرورتا" یک پدیده دولتی نیست، بلکه در ناخودآگاه فرهنگ عمومی، جاری و فعال است. نه تنها ...
اقتدارگرایی ایرانی بر خلاف آن چه که بعضی تصور می کنند، ضرورتا" یک پدیده دولتی نیست، بلکه در ناخودآگاه فرهنگ عمومی، جاری و فعال است. نه تنها عامه مردم بلکه قشر عظیمی از تحصیل کرده های ایرانی اعم از اساتید دانشگاه، مهندسان و پزشکان، خصایص اقتدارگرایی را بدون آن که خود معترف باشند در افکار و رفتار خود حمل می کنند. تجربه ی ایرانی از مشروطه خواهی به بعد و تکرار فراز و نشیب ها، دو نوع نارسایی شناختی را نمایان می کند: ضعف در شناخت ریشه های رفتار فرهنگی ایرانیان و ضعف شناخت جوامعی که با مشقت، کار فکری و تشکل از اقتدارگرایی خارج شده اند. برخلاف مبانی نظری برخی از نویسندگان ایرانی که توسعه سیاسی را شرط خروج از اقتدارگرایی می دانند، تاریخ شرق اروپا، آمریکای لاتین، ترکیه و شرق آسیا معرف این حقیقت است که مادامی که مردم به لحاظ معیشتی گرفتار حقوق دولت هستند، فرصت فکر کردن مستقل و تغییر مستقل را پیدا نخواهند کرد.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.