از پشت جلد: "حیران به صحنه، متوجه نزدیک شدن دو سایه شدم. مهوش و اشکان، سخت و پاکشان پیش میآمدند. هر دو، پا به زنجیر داشتند. همراه نگاهِ نابا ...
از پشت جلد: "حیران به صحنه، متوجه نزدیک شدن دو سایه شدم. مهوش و اشکان، سخت و پاکشان پیش میآمدند. هر دو، پا به زنجیر داشتند. همراه نگاهِ ناباورم به مهمانان ناخوانده، سرِ حضار به پرسندگی غریبه ها را شلاق زد. خیرک نیز به دیدن شان ماند و با ماندن خیرک، آسمان منقلب شده بارید..."
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.