رمان فارسی. از متن کتاب: می دانستم که بهروز از حرکات اسرارآمیز برادرش سعید در هراس است و همیشه می پندارد که سرنوشت او با سرنوشت سعید گره خور ...
رمان فارسی. از متن کتاب: می دانستم که بهروز از حرکات اسرارآمیز برادرش سعید در هراس است و همیشه می پندارد که سرنوشت او با سرنوشت سعید گره خورده است. می گفت سعید چند ماه است که با دوستان اش هر شب جلسه ی بحث دارند و حرف هاشان بیش تر درباره ی تشکیل هسته های چند نفره ی مسلح دور می زند ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.