داستانی تخیلی درباره ی درختان برای گروه های سنی "الف" و "ب". روزی بود، روزگاری بود. پشت کوه بازاری بود. توی بازار ، بزی آش شله قلمکار می فروخت. ...
داستانی تخیلی درباره ی درختان برای گروه های سنی "الف" و "ب". روزی بود، روزگاری بود. پشت کوه بازاری بود. توی بازار ، بزی آش شله قلمکار می فروخت. کنار دکان بزی یک درخت غرغرو بود. درخت صبح تا شب غر می زد. بزی که گوشت کوبش را به تغار می کوبید، درخت می گفت: "وای ... وای ... سرشب تا به سحر این همه تلق و ملق، من چه طوری بخوابم؟" و... (با تصاویر رنگی)
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.