در این کتاب به قصه ی «طوطی و بازرگان» مولوی با روایت و نگاهی جدید پرداخته شده است. قصه ی این کتاب در مورد بازرگانی است که طوطی زیبا و خوش ...
در این کتاب به قصه ی «طوطی و بازرگان» مولوی با روایت و نگاهی جدید پرداخته شده است. قصه ی این کتاب در مورد بازرگانی است که طوطی زیبا و خوش سخنی دارد. یک روز بازرگان قصد سفر می کند. کسب و کارش این بود و راه و رسمش چنین بود که بار سفر می بست و به همراه نوکرانش به دیارهای دور می رفت و تجارت می کرد. گاه، پارچه یمنی به فارس می برد گاه، گوگرد فارسی به چین. آخرین شب نزد اهل خانه می رود و از همه می خواهد تا بگویند برایشان چه سوغات و ارمغانی بیاورد. هر یک خواهشی دارند و تقاضایی می کنند تا نوبت به طوطی می رسد. طوطی زندانی شده در قفس به بازرگان گفت: چون به هندوستان رسیدی و طوطیان دیگر را آزاد و رها بر فراز درختان دیدی، به آن ها بگو که تو نیز طوطی داری در قفس، که بسیار دلتنگ آن هاست. بازرگان قول می دهد که چنین کند و عازم سفر می شود. در نزدیکی هندوستان چشمش به یک گروه طوطی می افتد که بر روی درختان نشسته اند. پس می ایستد و پیغام طوطی خود را به آن ها می رساند و...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.