این کتاب حاصلِ یک دغدغهی فکری، از جانبِ نویسندگان این کتاب، در این باره بود که مردم چگونه زبان و تجربهی خود را میفهمند... مارک دریافته ...
این کتاب حاصلِ یک دغدغهی فکری، از جانبِ نویسندگان این کتاب، در این باره بود که مردم چگونه زبان و تجربهی خود را میفهمند... مارک دریافته بود که بیشترِ دیدگاههای سنتی فلسفی نقشِ اندکی برای استعاره در فهمِ جهانِ ما و خودِ ما قائل هستند (اگر اصلا نقشی برای آن قبول داشته باشند). جورج شواهدِ زبانیای را کشف کرده بود که نشان میدادند استعاره در زندگی و اندیشهی روزمره رایج است -شواهدی که با هیچکدام از نظریههای معاصرِ انگلیسی-امریکایی در زمینهی معنی، هم در فلسفه و هم در زبانشناسی، سازگار نبودند...
آن دو تصمیم گرفتند دربارهی موضوعی که فکر میکردند با هم همکاری کنند... ظرفِ مدتِ یک هفته متوجه شدند که برخی فرضهای فلسفی و زبانی معاصر، که از زمانِ یونانیان تاکنون در سنتِ غرب بدیهی انگاشته شدهاند، حتی مانعِ طرحِ این نوع موضوعهایی هستند که آنها میخواهند موردِ بررسی قرار دهند. مسئله بسط یا حک و اصلاحِ نظریهی موجودِ معنی نبود، بلکه تجدیدِ نظر در فرضهای اساسی سنتِ فلسفی غرب بود... در این فرآیند، مارک و جورج عناصری از یک رویکردِ تجربهگرا را کشف کردند که، نهتنها به مسائلِ زبان، حقیقت و فهم بلکه به معنیداربودنِ تجربهی روزمره میپرداخت.
کتاب حاضر از همین فرآیند و مسیری که طی کردند حاصل شده است و پیرامون این مسئله سخن میگوید که استعاره به ما کمک میکند از تجربیات مستقیم فیزیکی و اجتماعی خود برای درک مفاهیمی انتزاعیتر همچون کار، زمان، فعالیت ذهنی و احساسات بهره ببریم. با کمک آنچه در این کتاب بیان شده در مییابیم ما آنچنان با استعارهها عجین شدهایم که گاه حتی ممکن است متوجه نشویم که درحال استفاده از آنها هستیم.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.