رمان فارسی دری: «دریا» و خواهرش «تارا» در کودکی پدرشان را از دست دادهاند. مادر آنها پس از این اتفاق، به خاطر حرف مردم تن به ازدواج مجدد دا ...
رمان فارسی دری: «دریا» و خواهرش «تارا» در کودکی پدرشان را از دست دادهاند. مادر آنها پس از این اتفاق، به خاطر حرف مردم تن به ازدواج مجدد داده است؛ ازدواجی که فقط شکنجه و عذاب و کتک را برای آن سه به ارمغان آورده است. پس از گذشت سالها، روزی دریا، که همراه دوستانش به کوه رفته، با پسری جوان با نام «سروش» آشنا و همین آشنایی، مقدمه عشقی سوزان میشود. سروش، که تک پسر خانوادهای متمول است، همواره از دریا میخواهد تا به خواستگاریاش برود. اما دریا از ترس ناپدری نمیتواند این موضوع را مطرح کند. تا آن که خاله سروش در تصادفی جان میبازد و در لحظه پایانی، دست تنها دخترش را در دست سروش میگذارد و از او میخواهد تا از دخترش مراقبت کند. در این حال دریا به سختی از سروش دل میکند و سعی میکند از زندگی او بیرون رود. به همین دلیل تصمیم میگیرد تا به همراه مادرش به آبادان نزد خاله پیرش برود و همانجا زندگی کند. اما با رسیدن به آبادان متوجه میشود خاله «جهان» فوت کرده است. حضور در آبادان و فوت خاله دریا دچار فراز و نشیبهایی میکند که ادامه داستان را شکل میدهد
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.