مجموعه داستانهاي كوتاه: اميد، رم، لاله سفيد، موج، وهم، نرگس، تصميم كبري، غبار، بيوه خيال، روي لبهاشان خنده بود، ماه بعد، نامه براي پروين، ...
مجموعه داستانهاي كوتاه: اميد، رم، لاله سفيد، موج، وهم، نرگس، تصميم كبري، غبار، بيوه خيال، روي لبهاشان خنده بود، ماه بعد، نامه براي پروين، شاپرك. دهمين داستان اين مجموعه "روي لب هاشان خنده بود" نام دارد. راوي داستان دختر جواني است به نام "فاطمه" كه براي تدريس درس رياضي به "مهري" نوه خاله اش، به منزل آنها رفته است. در حين تدريس، تصاويري از تلويزيون پخش مي شود كه مربوط به عمليات جنگ تحميلي در رودخانه كارون است. پس از پخش اين تصاوير خاله ي فاطمه دگرگون مي شود و فاطمه در مي يابد كه او فرزند خود را كه پدر مهري است در همان عمليات شهيد شده به ياد آورده است.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.