رمان نوجوانان. در یک سپیده دم سرد زمستانی، گرگی به آغل گوسفندان باباخان حمله می کند، جیران دختر کوچک و معصوم او که به دنبال بره اش به آغل رف ...
رمان نوجوانان. در یک سپیده دم سرد زمستانی، گرگی به آغل گوسفندان باباخان حمله می کند، جیران دختر کوچک و معصوم او که به دنبال بره اش به آغل رفته با گرگ رو به رو می شود و چهرۀ زیبا و پوست لطیفش با پنجه های گرگ وحشی غرق خون می شود. از این پس باباخان به قصد شکار گرگ ها روانۀ تاغزارهای کویری و کوهستان برفی می شود. اهالی روستا که از دست گرگ ها و درنده خویی شان به ستوه آمده اند، به باباخان قول داده اند که در صورت شکار گرگ، کله گرگی ( پول یا کالایی به عنوان دستخوش ) نصیبش می شود... آیا او قادر به شکار گرگ ها خواهد شد؟ آیا با پولی که از پی شکار گرگ نصیبش می شود، می تواند زیبایی جیران را به او بازگرداند؟ یا خود شکار گرگ خواهد شد؟!
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.