چشم گشود ....
همه چیز و همه کس غریبه و نامانوس مینمود، چرا هیچ کس را نمی شناخت مگر در عمق روزهای گذشته چه رویدادی رخ داده بود دریای چشمان رعن ...
چشم گشود ....
همه چیز و همه کس غریبه و نامانوس مینمود، چرا هیچ کس را نمی شناخت مگر در عمق روزهای گذشته چه رویدادی رخ داده بود دریای چشمان رعنا با خود نسیمی خوش آورد و مونس لحظه های غم و تنهایی او شد، شاید در وجود رعنا تکه های گمشده خاطراتش را می جست و یا ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.