رمان آمریکایی. ایزبلا سوان به خاطر ازدواج مجدد مادرش به نزد پدرش می رود تا با او زندگی کند. بلا از فنیکس شهری که پدرش در آن زندگی می کند متنف ...
رمان آمریکایی. ایزبلا سوان به خاطر ازدواج مجدد مادرش به نزد پدرش می رود تا با او زندگی کند. بلا از فنیکس شهری که پدرش در آن زندگی می کند متنفر است. این شهر همیشه بارانی است و از آفتاب خبری نیست. در آنجا بلا با کسانی آشنا می شود که زیباتر از حد معمولی هستند اما این اشخاص آدم های معمولی نیستند. بلا عاشق ادوارد می شود که بینهایت زیباست. ادوارد به او هشدار می دهد که او یک انسان معمولی نیست ولی بلا گوش نمی کند. ادوارد نیز عاشق بلا است اما او خون آشام است و از مزه ی خون وی نیز لذت می برد ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.