تمام زمین سوزن است؛ سوزن هایی که نوک تیزشان رو به من است. سوزن هایی که انگار به سر تا پام می خندند...
صدای زوزه می آید؛ محو... دور... به اندازه ی ...
تمام زمین سوزن است؛ سوزن هایی که نوک تیزشان رو به من است. سوزن هایی که انگار به سر تا پام می خندند...
صدای زوزه می آید؛ محو... دور... به اندازه ی اتفاع یک برج با قالی، با سوزن ها فاصله دارم... از همه جام خون می چکد... و یکباره رها می شوم؛ مثل مرغ های دریایی که گاهی در هوا معلق می ایستند، در انتظار شکار...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.