آرش آریا"، فوتبالیست موفق ایرانی که برای تیمی در اسپانیا بازی میکند، پس از آشنایی با "النا"، روزنامهنگار سیاسی، با وی ازدواج می ...
آرش آریا"، فوتبالیست موفق ایرانی که برای تیمی در اسپانیا بازی میکند، پس از آشنایی با "النا"، روزنامهنگار سیاسی، با وی ازدواج میکند. یک سال پس از آن، آنها دختر کوچکی به نام "سونیا" به فرزندخواندگی میپذیرند. دو سال بعد، فرزند دوم آنها، "میلاد" به دنیا میآید. در مسابقات فوتبال پای آرش آسیب جدی دیده و مجبور میشود برای همیشه فوتبال را رها کند. این مساله مشکلات زیادی را برای وی به دنبال دارد، اما هرطور که هست با آنها کنار آمده و تصمیم میگیرد کار دیگری را آغاز کند. النا از سوی همکاران قدیمیاش دعوت میشود تا با گروه آنها همکاری کرده و همگی با تحقیقات خویش به معرفی مافیای مواد مخدر و انسان کمک کرده تا آنها را از بین ببرند. در همین موقع است که به آرش از سوی پلیس مخفی پیشنهاد همکاری داده میشود. او که هیجان فوتبال را از دست داده و حالا این کار را بسیار پرهیجان یافته قبول همکاری میکند، اما با مخالفت و ترس شدید النا مواجه میشود تا جایی که النا از نگرانی از دست دادن همسرش دچار روانپریشی شده و مدتی را در آسایشگاه بستری میشود. آرش که وضع را اینگونه میبیند از همکاری با پلیس انصراف داده و به کار سابق خویش بازمیگردد. زندگی آنها تازه به آرامش مجدد رسیده است. النا و همکارانش در تحقیقاتشان بسیار موفقاند و مقالات و کتابهای آنها ضربهی شدیدی به مافیا وارد کرده است. شب تولد آرش، النا و سونیا با یکدیگر به خانه بازمیگردند که مقابل در خانه از اتومبیلی به سوی آنها شلیک شده و النا به سختی مجروح و به بیمارستان منتقل میشود. در لحظات آخر او از دوستش، "لیندا"، میخواهد که مراقب بچههایش باشد و آرام چشم از جهان فرو میبندد
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.