رمان فارسی. اجباری که باعث شد قدم در زندگی غریبه ای آشنا بگذارد. اجباری که دنیایش را زیر و رو می کرد و دور نمایی از ویرانی داشت، ولی چاره ای ...
رمان فارسی. اجباری که باعث شد قدم در زندگی غریبه ای آشنا بگذارد. اجباری که دنیایش را زیر و رو می کرد و دور نمایی از ویرانی داشت، ولی چاره ای جز پذیرفتن خود خواسته ی این شرایط نبود. جریانی که آینده اش را در قعر تاریکی فرو می برد، ولی جان مادرش را نجات می داد. شاید بعدها برای ساختن آینده فرصتی بیابد، ولی اگر مادرش نباشد، آینده ای هم برایش نمی ماند که برای روشن شدنش بشود تلاش کرد. اجبار و اتفاقی که اگر چه نابودی آینده اش را در پی داشت، ولی دوباره سلما را کنار عشق اولش قرار می داد، عشقی که سال ها پیش خبر ازدواجش را شنیده بود و از هم دل بریده بودند، دیگر امیدی برای رسیدنشان به هم وجود نداشت و اکنون نیز با وجود افسون هیچ راهی برای وصال نیست و باید با قبول این اجبار در تب نداشتن این عشق بسوزد و بسازد ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.