زندگی عبارت است از زنده بودن در وضع طبیعی آگاهی به صورت بلاواسطه بدون آنکه از مرحله نفی گذشته باشد. یعنی استقلالی که از نفی نگذشته باشد. مس ...
زندگی عبارت است از زنده بودن در وضع طبیعی آگاهی به صورت بلاواسطه بدون آنکه از مرحله نفی گذشته باشد. یعنی استقلالی که از نفی نگذشته باشد. مسئله هگل این است که هیچ چیزی نمیتواند بلاواسطه و به صورت طبیعی باشد یا بتواند نفی خود و نفی غیر خود را در وضع طبیعی انجام دهد و تا از طریق میانجی این سلب و نفی بتواند به مرحله بالاتری برسد و تحول پیدا کند. همانطور که زندگی عبارت است از وضع طبیعی آگاهی یعنی استقلال فارغ از نفی، مرگ هم نفی طبیعی آگاهی یعنی نفی بدون استقلال است. اینجا یکی از بزنگاههای بحث هگل است. دو آگاهی در مقابل همدیگر در پیکار برای مرگ قرار گرفتهاند در این دوئل میان دو آگاهی، نه در واقع مرگ مشکل اینها را حل میکند و نه زندگی چون راندگی به معنای زنده بودن عبارت است از وضع آگاهی در صورت طبیعی آن یعنی بلاواسطه و طبیعی و استقلالی است که فارغ از نفی است. منظور هگل در اینجا این است که چون دو آگاهی هر دو ناظر بر این هستند که هستی آنها نه به صورت طبیعی میتواند، باشد یعنی در مرتبهای که تمام حیوانات زنده قرار دارند و نه صورت طبیعی نه به صورت مستقل یعنی روی پای خود ایستاده ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.