شاعری که طی سال ها دوست ما شده بود و هر روز شعر می نوشت.در هنگام بیماری به دیدار ما می آمد.برای ما گل سرخ و دارو می آورد.وقتی شنیدیم سکته کرده ...
شاعری که طی سال ها دوست ما شده بود و هر روز شعر می نوشت.در هنگام بیماری به دیدار ما می آمد.برای ما گل سرخ و دارو می آورد.وقتی شنیدیم سکته کرده است به بیمارستان رفتیم.من و نقطه،دو نقطه،ویرگول سوار آسانسور شدیم.در آسانسور مردم مارا با وحشت نگاه میکردند...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.