و چشم هایش کهربایی بود رمانی است که از دریچه ای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» می پردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصر ...
و چشم هایش کهربایی بود رمانی است که از دریچه ای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» می پردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصر به فردند. تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییک های کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکان دهنده را به تصویر می کشند و روایتگر ترس ها، تشویش ها، آرزوها و ناکامی های آدم های درون داستان اند.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.