شعر، پناه است؛ نه در معنای گریز، که در مفهوم رویارویی. در ساحت واژهها، شاعر نه مفسر است و نه مبلغ، بلکه کاشفیست که زمین را از نو میکاود ...
شعر، پناه است؛ نه در معنای گریز، که در مفهوم رویارویی. در ساحت واژهها، شاعر نه مفسر است و نه مبلغ، بلکه کاشفیست که زمین را از نو میکاود، بر زخمهای کهنه انگشت مینهد و تنِ کلمات را در معرض طوفانهای زمانه میسپارد
پروندههای باز تنها یک مجموعه شعر نیست، بلکه میدانِ نوسان است میان امید و یأس، میان فریاد و سکوت، میان زخم و التیام. این دفتر، آیینهایست که در آن، شاعر از خویش عبور کرده و به هزارتوی جهان گام نهاده است. آنجا که مرز میان فردیت و جمعیت، میان لحظات شخصی و تراژدیهای همگانی محو میشود.
کلمات این دفتر، زادهی سالها زیستن در تلاطمهای خاورمیانهاند؛ در خاکی که با اندوه و اعتراض درآمیخته، در هوایی که بوی مهاجرت و اشتیاقِ رهایی دارد، در چشمانی که شاهد مرگ و قیام بودهاند. از از دست دادنِ پدر و کوچِ فرزند تا هیاهوی خیزشها، از بسترهای بیمارستانیِ جنوب تا خیابانهای خونینِ آبان، از سرگردانیهای فلسفی تا طنینِ بیپایان نامهایی که دیگر در میان ما نیستند—مهسا، نوید، ندا... و تمام آنانی که نامشان به حافظهی سرزمین دوخته شده است.
در جهانی که معیارهای مسلطِ هنر، گاه در چارچوبهای سخت و تعاریف بسته محصور میشوند، این کتاب دعوتیست به شکستنِ آن چارچوبها. آیا شعر باید خود را در قفسِ فرم و زبان محدود کند؟ آیا هنجارهای نهادهای ادبی، معیارِ نهاییِ خلاقیتاند؟ شاعرِ این کتاب، سرسپردگی به یک سبک یا یک جریان فکری را نه میپذیرد و نه میجوید. او در هیاهوی زمانه، کلمات را میتند تا از دلِ آشوب، معنا سر برآورد.
پروندههای باز بازتابِ خویشتنِ شاعر است در آیینهی زمانه؛ پژواکِ انسانی که زن است، که زیسته است، که دیده و تاب آورده است. این کتاب را نمیتوان صرفاً خواند؛ باید در آن زیست، در آن سوخت، در آن به جستوجوی خویش برخاست. چرا که این شعرها، نه پایاناند و نه آغاز—آنها همچنان بازند، همچنان در جریان، همچنان بیدار.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.