«من از گورانی ها می ترسم» داستان ترس های یک زن میانسال به اسم فرنگیس است که برخی از ترس های وی حاصل روان ناآرام و برخی محصول شرایط اجتم ...
«من از گورانی ها می ترسم» داستان ترس های یک زن میانسال به اسم فرنگیس است که برخی از ترس های وی حاصل روان ناآرام و برخی محصول شرایط اجتماعی است. داستان در شهر کوچکی به اسم گوران می گذرد. فرنگیس از پس حوادث گوناگون، با پرسش های بنیادینی همچون «فعل و عمل درست را چگونه می توان تشخیص داد» یا «زندگی با درد و رنج آیا شایسته ی زیستن هست؟» و ... مواجه می شود. کل حوادث داستان در ظرف زمانی دو ماه اتفاق میافتد؛ حوادثی که فرنگیس را وادار به تغییر می کند. این حوادث در بستر اجتماعی دهه ی شصت و حال حاضر می گذرند. نویسنده با فلاش بک های متعدد گذشته ترس های فرنگیس را واکاوی می کند. مشکل اصلی فرنگیس سنت دیرپای گوران است که دست و زبان او را بسته است. او تلاش می کند با سنت که مهم ترین منشاء ترس های اوست، مواجه شود. جنایت، عشق، تنهایی، ترس و سنت از مضمون های اصلی این رمان هستند.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.