در گوشه اي از يك باغ بزرگ ، بچه گربه اي سفيد و پشمالو زندگي ميكرد .او بعد از رفتن مادرش خيلي تنها شده بود . و پرنده هايي كه قسمت ديگر باغ بودن ...
در گوشه اي از يك باغ بزرگ ، بچه گربه اي سفيد و پشمالو زندگي ميكرد .او بعد از رفتن مادرش خيلي تنها شده بود . و پرنده هايي كه قسمت ديگر باغ بودند با او بازي نميكردند، او حسابي تنها شده بود . او آرزو داشت كه يك روز بتواند پرواز كند و به همه جا سربزند تا اینكه ..........
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.