داستان درباره مارپيريست كه ديگر قادر به گرفتن قورباغه نيست. او كنار بركه نشسته بود و غصه سالهاي جواني اش را مي خورد كه قورباغه اي از آب بير ...
داستان درباره مارپيريست كه ديگر قادر به گرفتن قورباغه نيست. او كنار بركه نشسته بود و غصه سالهاي جواني اش را مي خورد كه قورباغه اي از آب بيرون آمد و از او علت ناراحتيش را پرسيد.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.