یک قاتل کودک از یک دیوانه خانه سوئیس فرار می کند. وقتی کارآگاه گروهبان استودر جسد کارگردان را که گردنش شکسته در اتاق دیگ بخار دیوانخانه کش ...
یک قاتل کودک از یک دیوانه خانه سوئیس فرار می کند. وقتی کارآگاه گروهبان استودر جسد کارگردان را که گردنش شکسته در اتاق دیگ بخار دیوانخانه کشف می کند، بیشتر می شود. استودر شهودی به عملکرد مؤسسهای کشیده میشود که جهان بیرون را تاریک منعکس میکند. حتی او نمی تواند از کشش سرزمین بیگانگان بین عقل و جنون که ماتو، روح جنون، حکمرانی می کند، بگریزد.
فردریش گلاسر که به مورفین معتاد بود، بیشتر عمر خود را در بخش های روانپزشکی و زندان گذراند. او در سال 1935 زمانی که یک زندانی پناهندگی بود شروع به نوشتن رمانهای معمایی کرد.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.