آقای باستانی پاریزی که در سنگ هفت قلم بر مزار خواجگان هفت چاه ش برایمان تعریف می کند از قول امیر خیزی، منشی و مشاور ستارخان، که وقتی، ستارخ ...
آقای باستانی پاریزی که در سنگ هفت قلم بر مزار خواجگان هفت چاه ش برایمان تعریف می کند از قول امیر خیزی، منشی و مشاور ستارخان، که وقتی، ستارخان و باقرخان در پارک اتابک در حوضخانه نشسته و قلیان می کشیدند در حالی که فاتح و پیروز بودند و دنیا به کام مشروطه طلبان.
در آن ساعت تلگرافی از نجف به نام ستارخان رسید، به من داد تا بخوانم. عنوان تلگراف را خواندم: حضور باهرالنـور پشتیبانان و حامیان دین مبین اسلام و کافه المسلمین، جنابان سردار ملی اسلام و باقرخان سالار ملی اسلام ... ستارخان مهلت نداد بقیه را بخوانم، رو به باقرخان کرد و به طعنه گفت:
دلم به حال اسلامی می سوزد که من پدرسوخته سردار آن باشم و توی مادر... سالارش!
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.