«رکوئیم برای یک راهبه» اولین بار در ١٩٥١ منتشر شد، شامل سه پیش درآمد تاریخی و هفت صحنهٔ نمایشی. روایت اصلی به شکل دراماتیک ارائه می شود و پ ...
«رکوئیم برای یک راهبه» اولین بار در ١٩٥١ منتشر شد، شامل سه پیش درآمد تاریخی و هفت صحنهٔ نمایشی. روایت اصلی به شکل دراماتیک ارائه می شود و پیش درآمدهای تاریخی رمان به شکل داستانی. هر پیش درآمد معطوف است به بنیانگذاری یک نهاد — به ترتیب: « دادگاه، کاپیتول، زندان. درونمایه ی اصلی این رمان سیطرهٔ گذشته، تلاش برای رهایی از آن، شناخت گناه و کوشش برای کسب رستگاری از طریق رنج است.
این اثر اولین و یگانه تاریخ گاه شمارانهٔ ایالت یوکناپاتافا، سكونت گاه خیالی قهرمانان داستان های فاکنر، است. فاکنر در این رمان داستان بنیانگذاری جفرسون را در نیمهٔ اول قرن نوزدهم بازمی گوید و آن را به صورت عالم صغیری از عالم کبیر بازمی آفریند و به بررسی بنیان های تمدن و رابطهٔ انسان و تمدن، جدال میان تمدن و وحش بوم می پردازد. فاکنر در این اثر تقريباً به همهٔ مضامين آثار قبلی اش اشاره ای کرده است؛ از جمله به رمان «حریم»، داستان ساتپن و معمار فرانسوی اش در «ابشالوم، ابشالوم»!، داستان رایدر در «دلقک داغدار»، داستان سیسلیا فارمر در «تسخیر ناپذیر» و در «ناخوانده در غبار»، داستان نانسی مانیگو و آقای استوال در «آن آفتاب غروب»، و حتی به عبارتی از «خشم و هیاهو» برای توصيف شهر جدید جفرسون و نظم اجتماعی اش بر گرد ساختمان های تجاری اطراف میدان رو به روی دادگاه.
آلبر كامو در ١٩٥٦ با اقتباس از رمان «رکوئیم برای یک راهبه» نمايشنامه ای به همین نام نوشت.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.