در اين رمان نويسنده مي كوشد با ابزارهاي شعر روايت را پيش ببرد:
در شهري به ظاهر متروك و در آستانه اشغال، پس از جنگي طولاني، سربازي تنها، در ...
در اين رمان نويسنده مي كوشد با ابزارهاي شعر روايت را پيش ببرد:
در شهري به ظاهر متروك و در آستانه اشغال، پس از جنگي طولاني، سربازي تنها، در جست و جوي چهار راهي است كه قرار است در آن جا بسته اي را تحويل دهد. سرباز در آن خيابان يك شكل مدام به پسر بچه اي بر ميخورد كه مي كوشد او را راهنمايي كند. او كنجكاو است و مي خواهد بداند درون بسته چيست. و سرباز از جواب دادن طفره مي رود.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.