مرگ به وقت بهار که بسیاری آن را دستاورد بزرگ دوره بعدی او می دانند، یکی از پیچیده ترین و زیباترین آثار مرس رودوردا است. این رمان داستان آدا ...
مرگ به وقت بهار که بسیاری آن را دستاورد بزرگ دوره بعدی او می دانند، یکی از پیچیده ترین و زیباترین آثار مرس رودوردا است. این رمان داستان آداب و رسوم عجیب و مخرب یک شهر بی نام را روایت می کند: مرده ها را در درختان پس از پر کردن دهانشان با سیمان برای جلوگیری از فرار روحشان، یا فرستادن مردی برای شنا در رودخانه ای که زیر شهر برای کشف آن می رود. اگر سیل آنها را ببرد - از چشم یک پسر چهارده ساله که باید با قافیه و دلیل این خشونت آیینی کنار بیاید و با نامادری وحشی، کودک و نوجوان خود که همبازی او می شود رودوردا از طریق این تشریفات و روابط رو به رشد بین پسر و مردم شهر است که جامعه ای کاملاً مفصل و البته کاملاً نگران کننده را به تصویر می کشد.
با این حال، آیینهای هولناک در تضاد کامل با زبان شاعرانه و توصیفات سرسبز رمان است. نوشته شده در طول بیست سال - پس از اینکه رودوردا به دنبال جنگ داخلی اسپانیا مجبور به تبعید شد - مرگ در بهار موزیکال و ریتمیک است و واقعاً کار یک نویسنده در اوج قدرت است.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.