بهرامی در این رمان شخصیتی با عنوان ناهید را برای روایتگری انتخاب کرده است که به شغل پرستاری در بیمارستان مشغول است و شخصیت به شدت درونگرا ...
بهرامی در این رمان شخصیتی با عنوان ناهید را برای روایتگری انتخاب کرده است که به شغل پرستاری در بیمارستان مشغول است و شخصیت به شدت درونگرا دارد. او قادر نیست از کنار هیچ واقعه و خاطره ای به سادگی عبور کند و گذشته مدام در ذهنش تکرار می شود و او را آزار می دهد. او می داند که باید بایستد و بر خاطراتی که دارد او را خفه می کند و نمی گذارد به زندگی اش ادامه بدهد نقطه ی پایانی بگذارد. جدا شدن از این گذشته برای او مثل بریدن عضوی از بدن است که سرمازده و سیاه شده؛ یک جراحی دردناک اما ضروری. بهرامی همچنین عناوین فصول این رمان را به ترتیب خاک، چوب، آتش، آب و فلز نام گذاری کرده است که به تعبیر او پنج عنصر تشکیل دهنده ی جهان و تغییردهنده ی آن هستند.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.