کتاب حاضر، داستان دختر جوانی به نام ترمه است. دختری که سال هاست از بیماری معده رنج می برد و با خوردن بیش از حد قرص و دارو خودش را سرپا نگه دا ...
کتاب حاضر، داستان دختر جوانی به نام ترمه است. دختری که سال هاست از بیماری معده رنج می برد و با خوردن بیش از حد قرص و دارو خودش را سرپا نگه داشته، اما اجازه نداده هیچکس از اطرافیان از بیماری اش آگاه شود؛ این پنهان کاری و بعد آشکار شدن بیماری اش باعث دل خوری و ناراحتی اطرافیان از او شده است. حالا او بعد از روزها استراحت و گذراندن دوران نقاهت طاقت ندارد بیش از این در بستر بماند و تصمیم می گیرد به کافه برود تا ساعاتی را متفاوت سپری کند. اما به کافه رفتن همان و دیدن مردی که به او رکب زده و مدت ها پیش زندگی اش را به باد داده بود همان. این دیدار ترمه را به سال ها قبل پرتاب می کند به روزگار دانشجویی و به زمانی که با پایی در گچ به مهمانی عروسی یکی از دوستانش دعوت شده بود. به روزی که متوجه توجه عجیب کیارش به خودش شده و مورد خشم علیرام قرار گرفته بود از این که نیمه های شب با مردی جوان راهی خانه شده است.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.