رمان فارسی.
آن شبی که در میان کنجکاوی هایم تا دم دمای صبح برایم حرف زده بود. حرف هایی که چیز جدیدی در خود نداشت. همان حرف های گذشته بود و شیر ...
رمان فارسی.
آن شبی که در میان کنجکاوی هایم تا دم دمای صبح برایم حرف زده بود. حرف هایی که چیز جدیدی در خود نداشت. همان حرف های گذشته بود و شیرینش همان شیرین گذشته بود. از همان شب تا قبل رفتنش دوباره در مقابل شیرین همان شیوای حامی همیشگی ام مانده بود. شیوایی که آرامش را حرام خودش کرده بود که من در آرامش بمانم...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.